واژه ادبیات.شعر.مطالب گوناگون.سرگرمی.شعرهای فرزانه طاهری.مطالب دینی.مطالب علمی.دانلود کتاب.دانلودشعر.
| ||||
|
چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
رهی معیری
مطمئن باش برو
دارد باران می بارد
عزیزم یادت هست اولین بار که دیدمت ما سر کوچه ی تردید به هم پیوستیم رفته رفته گل بارور وا شد افق روشن هم فکریمان پیدا شد از فشار تب تاریکی شب دور شدیم یک دل و جور شدیم لحظه های منو تو در طپش خاطره ها می گذرد گفته هامان همه پر رنگ و جلاست روزمان شیرین است ابر امید به دشت دل ما بارش گرممحبت دارد نم نمک می بارد سبدی از گل بابونه و حرف و احساس روی میز دل ما جا دارد ما به هم نزدیکیم اگر چه از هم دوریم دست تقدیر چنین می خواهد آسمان پر ابر است چا ره اش با صبر است.
روز تنهایی من...
روز نیلوفری یاد تو بود یاد لبخند نگاهت ... یاد رویایی آغوش تو بود روز تنهایی من... چهره سرد زمین یخ زده بود گره مردمك چشم تو باز به نگاه شب تنهاییمان زل زده بود روز تنهایی وغم.! قدر دلتنگی من... آســـمان پــیدا بود .....
... آخرین قطره اشكت ... روی بیراهه ی ذهنم لغزید یـــــــــاد بــــــاد.... یاد خاكستری بغض قدیمی كه در آغوش نگاه تو شكست یادی از رنگ فراق رنگی از...داد ســــكـوت!!! ..... ... اشك من جاری شد... جای تو خالی بود جـــــــــای تـــــــــو ... عكس تو درطاقچه ی كوچك قلبم خندید شعر دلتنگی من سخت گریست ..... ... روز تنهایی من... بـــی تـــــــــــــو گذشت... بــــی تـــــــــو نوشت... بــــی تو شكست...
دوباره دلم برایت تنگ شده است ، دوباره دلم هوای تو را کرده است. دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی و من نیز برایت از عشق بگویم. بگویم که خیلی برایم عزیزی ، برایم بهترینی. دلم تنگ است و تو نیستی ، باید با این دلتنگی بسازم و بسوزم. دلم تنگ است برای راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ، نگاه به آن چشمهای زیبایت. فاصله بین من و تو غوغا می کند و این قلب را دلتنگتر می کند. کاش در کنارم بودی ، خیلی دلم گرفته است. وقتی دلم تنگ می شود در گوشه ای مینشینم و به یاد آن لحظه که در کنارمی اشک میریزم. کاش همیشه در کنارم بودی و حتی یک لحظه نیز از من دور نمیشدی. این دل بدجور بهانه تو را میگیرد ، نمی دانم چگونه با این دل بهانه گیرم بسازم
گاهــــــے دلم برای خودم تنگ میشود گاهــــــے دلم برای باورهاے گذشته ام تنگ میشود گاهــــــے دلم برای پاکیهاے کودکانه ے قلبم میگیرد گاهــــــے دلم از رهگذرانے که در این مسیـر بے انتها آمدند و رفتند ، خسته میشود گاهــــــے دلم از راهزنانے که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد
گاهــــــے آرزو میکنم اے کاش دلــــــی نبود تا تنگ شود تا خسته شود تا بشکند
نظرات شما عزیزان: |
|
||
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |